پارمیسپارمیس، تا این لحظه: 13 سال و 8 ماه و 11 روز سن داره

دختر من

تولد

ساعت 9.30 شب به دنیا اومدی  با صدای بلند گریه کردی و مامانی هم از ذوق شنیدن صدای خوشگلت گریه کرد.بابا ومامان بزرگ وخاله مهتاب ودوستامون وخاله راحیلا.عمو ناصر...همه پشت در اتاق عمل بودن و منتظر که پارمیس کوچولو بیاد.یه پرستار مهربون به اسم فایزه کلی زحمت کشید وعکس وفیلم ازت گرفت .بعد هم بردت پیش بابا اینا ...
21 مرداد 1390

داریم آماده میشیم نی نی بیاد

چون وبلاگتو دیر درست کردم بریم به گذشته . اول از آماده کردن اتاقت وخرید سیسمونی بگم                   بابایی گیر داد باید همه خونه رنگ بشه .دخترم میاد باید همه جا تمیز باشه                یه خونه تکونی حسابی کردیم ویکماهی رنگ کردیمو شستیمو .....اتاق نی نیمونو گفتیم هر دیوارش یه رنگی باشه .از اهواز هم نوار دیواری میکی موز خریدم ..سقف اتاق هم خاله مهسا یک ماهو نیم وقت گذاشت و درستش کرد                        ...
21 مرداد 1390
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به دختر من می باشد