عزیز مامانی مدتی بود گیر داده بودی کوفته میخوام همون که ماشا میپزه . .یه روز با خوشحالی اومدی گفتی پیداش کردم . مامانی یک قسمت کامل میشا رو دید تا متوجه شد تو پیراشکی گوشت میخوای😆.روزی که برات درست کردم با کلی ذوق خودت هم کمکم کردی .بعد گفتی مامان من میخوام بشینم جلوی فر گاز و آماده شدن این عزیزجون هامو ببینم . ..نوش جانت نفسم . قشنگترین لحظات زندگیم داره رقم میخوره که دارم شما رو خوشحال نگه میدارم . ...
عزیز مامان ...من از وقتی که خیلی کوچیک بودی همیشه سعی کردم آداب غذا خوردن رو بهت یاد بدم که همیشه لاغر و ناز باشی .. امروز 28 بهمن سال 1395 دختر گلم قد126 و وزن 28 کیلوگرم . ..دخملی عاشق خوردنی های پر کالری شده جدیدا .ولی مامانی با قصه و وعده وعید راضیت میکنه کم بخوری