پارمیسپارمیس، تا این لحظه: 13 سال و 8 ماه و 11 روز سن داره

دختر من

بولینگ عبدل

دخترم رو بردیم بولینگ عبدل ..کلی کلی بهت خوش گذشت ..هر بازی رو دو بار سوار شدی ...دیگه خاله مهتاب خسته شد بهت گفت پارمیس بریم دیگه....گفتی خاله هنوز مزشو نفهمیدم آخه ......شب که برگشتیم خونه کلی خسته شده بودی لباسات رو درآوردی هرکدوم یه گوشه رفتی رو مبل لم دادی گفتی مامان خیلی خستم ...بهت گفتم اگه خسته ای دخترم خودم لباساتو جمع کنم تو بخواب ...یه دفعه گفتی  اگه دلت درد میکنه خودم جنع کنم مامانی...گفتم نه تو استراحت کن از جات پا شدی اومدی کمکم ...کلی باهم تعارف تیکه پاره کردیم ...
10 بهمن 1392

بدون عنوان

پارمیس من عاشق زن عمو فاطمه است.همیشه درموردش حرف میزنی و میگی من یه زن عمو دارم خیلی دوسش دارم اسمش  خاله شاتمه است...برات عروسک خریدو کلی قصه تعریف کردو..........
27 آذر 1392

پارمیس مامان میشه

بعضی وقتا مامان ..مامان بهاره میشی ..یه روز که مامانم بودی وقتی از حمام اومدم موهامو سشوار کردی .....دستمو سوزوندی کف سرم ... یه روز هم برام قصه میگفتی ...وسطش همش میگفتی جونم واسه مامان بهاره بگه که... ...
24 آذر 1392

اموزش موسیقی با عمو علی

دختر نازم پارمیسم...سه سالت که تموم شد آموزش موسیقی رو برات شروع کردم .عمو علی رو انتخاب کردم چون یکی از اساتید بزرگ روانشناسی موسیقی کودکه و 15 ساله حرفه ای این کار رو انجام میده ..عاشق پارمیس منه اول گفت سنش کمه نمیشه....گفتم من یکساله باهاش دیسکاور کار کردم تست بگیرید ....دخترم قبول شد و الان از همه زرنگ تره.هورا هورا 
24 آذر 1392
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به دختر من می باشد