تیچر زبان
پارمیسم .فرشته من ...امروز برات یه مدرس زبان گرفتم ..خاله عاطفه ..دختر ناز و مهربونی بود..وقتی باهاش حرف میزدم احساس مسءولیت رو از تو چشاش میخوندم..کتابها و سی دی هات رو با هم بررسی کردیم و ازش خواستم همون کاری رو انجام بده که خودم میگم ..برات از روی نقاشی قصه بگه و باهات بازی کنه ...نت های موسیقی رو حسابی بلد شدی و برامون ترنم قشنگه رو میزنی
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی