پارمیسپارمیس، تا این لحظه: 13 سال و 8 ماه و 11 روز سن داره

دختر من

کلمات دخترم که میتونه بگه...

1390/6/29 1:39
نویسنده : مامانی
315 بازدید
اشتراک گذاری

دخملی سلام.الان خوابیدی و من میتونم باهات حرف بزنم چون اگه بیدار بودی خیلی فرز خودتو میرسوندی به لپ تاب و مینشستی روش ...امروز یکم سرما خوردی .من و بابا رفتیم واست دارو خریدیم..ولی گیر دادی از مبل بکشی بالا و تا من میام یکم دراز بکشم یا بشینم به سرعت نور میری رو سرم یا پام و خودت رو میندازی رو مبل.میارمت پایین که نیفتی جیغ میزنی......دیروز رفتیم خونه مادر جون.کلی شیطونی کردی.تازه یاد گرفتی میگی عممه.اولین بار که این کلمه رو باهات تمرین کردم گفتی ممه.ولی بعد یاد گرفتی.خلاصه دیشب تو میگفتی و همش تکرار میکردی عمه ها خیلی ذوق میکردن آخه خیلی دوستت دارن.تو هم نگاشون میکردی و میگفتی عممهدل میدادین قلوه میگرفتین.تا یه لحظه هم ازت غافل شدم رفتی و فیشهای تلویزیون رو کندی و خرابشون کردی.امروز عمه نرگس گفت دیروز ورود پارمیس به نوه های خرابکار رو به مامانم تبریک گفتیمپشه هم نیشت میزنه و پو ستت سرخ میشه.امروز یه دستگاه خریدیم که به حساب پشه ها میرسهعمه زینب میگه چون خیلی شیرینه ...امروز بردمت سالن خاله مهسا.چون خوابت میومد بردت خونه حاج خانم و اونا یه نوه دارن همسن تو آناهیتا.یه گهواره قدیمی داشتن از اونا که مامانی توش بزرگ شده.میگن به حدی واسش ذوق کردی ...منو صدا کردن بیام ببینمت.دیدم ساکت دراز کشیدی و میگی تاپ تاپ.تاپ تاپ.خاله مهسا گفته فردا میرم بازار قدیم و واسش یکی میخرم.تا اومدیم خونه و بابایی رو دیدی بش گفتی تاپ تاپ...اخه جدیدا یاد گرفتی به زبون خودت گزارش کامل میدی.بوس بوس مامان

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به دختر من می باشد